آواز شبانه

دلنوشته های من

آواز شبانه

دلنوشته های من

خدمات ارزی با milad.ftw

دیگر باور نخواهم کرد عشــღــق را
دیگر باور نمی کنم محبتــــ را

تویی که خط خطی های
مرا میخوانی
برایم ننویس قشنگ بود
چرا که این کلمه ی پر تکرار را نمیخواهم
اگر نخواندی خط خطی ام را
برایم همدردیت را نفرست
دلت را شکاندم
ببخشید تقصیر من نیست
درس روزگار است....
هر کــــــسی‌...
به نوعــــــی تــــــنهاست
بیائید تنهایــــــی رو تعریــــــف کــــــنیم!!!
تنهایی به این معنی نیست که هیچکی دور و ورت نباشه....
تنهایی به این معنیه که...
اونی که یه روز تمام زندگیت بود برای تو ارزشی قائل نباشه
و الان مال یکی دیگست
سخت ترش اینه که اصلا از اول هم سهم تو نبوده .
تازه معنی این جمله رو میفهمم که
در زندگی هرگاه از ♠ یـــــــــخ ♠ خانه ای ساختی
برای آب شدنش اشــــک نریز....!.
.خدایا!!
دستانم را زدم زیر چانه ام
مات و مبهوت نگاهت میکنم
طلبکار نیستم
فقط مشتاقم بدانم ته قصه چه میکنی بامن؟؟
•●♥ ƹ̵̡ӝ̵̨̄ʒ ♥●•٠
آنقدر با تنهایی انس گرفتم که دیگر زبانش را می فهمم !
و فهمیدم …
تنهایی هم می تواند عشق خوبی باشد به شرط اینکه
درکش کنم …
•●♥ ƹ̵̡ӝ̵̨̄ʒ ♥●•٠
کمک...
یک دنیا اشک برای ریختن دارم...
یک دل گرفته...
یک زندگی پر از خالی...
من سرشارم از تنهایی...
•●♥ ƹ̵̡ӝ̵̨̄ʒ ♥●•٠
مهمترین درسی که از زندگی آموختم این بود
که هیج کس شبیه حرف هایش نبود
٠•●♥ ƹ̵̡ӝ̵̨̄ʒ ♥●•٠
ﺩﻝ ﺁﺩﻣﺎ
ﺷﯿﺸﻪ ﻧﯿﺴﺖ ﮐﻪ ﺭﻭﯼ ﺁﻥ"ﻫﺎ"
ﮐﻨﯿﻢ...
ﺑﻌﺪ ﺑﺎ ﺍﻧﮕﺸﺖ ﯾﻪ ﻗﻠﺐ ﺑﮑﺸﯿﻢ ﻭ ﻭﺍﯾﺴﯿﻢﺁﺏ ﺷﺪﻧﺶ ﺭﻭ
ﺗﻤﺎﺷﺎ ﮐﻨﯿﻢ
ﻭ ﮐﯿﻒ ﮐﻨﯿﻢ!!!
ﺭﻭ ﺷﯿﺸﻪ ﻧﺎﺯﮎ ﺩﻝ ﺁﺩﻣﺎ ﺍﮔﻪ ﻗﻠﺒﯽ
ﮐﺸﯿﺪﯼ؛ ﺑﺎﯾﺪ ﻣﺮﺩﻭﻧﻪ ﭘﺎﺵ ﻭﺍﯾﺴﺘﯽ
٠•●♥ ƹ̵̡ӝ̵̨̄ʒ ♥●•٠
تمام برگ های دفترم تمام شد
قلمم به پایان رسید
دستم سست شد
چه سرمشقی دادی به من
هنوز هم می نویسم :
" دل دادن خطاست "
٠•●♥ ƹ̵̡ӝ̵̨̄ʒ ♥●•٠
کم سرمایه ای نیست ؛ داشتن آدمهایی که حالت را بپرسند !
ولـی ...
از آن بهتر داشتن آدمهاییست ، که وقتی حالت را میپرسند
بتوانی بگویی : خوب نیستم ... !!!
٠•●♥ ƹ̵̡ӝ̵̨̄ʒ ♥●•٠
منتظر نباش کسی بیاد که دنیا رو بهت بده ، دعا کن کسی پیدا بشه که تو رو به دنیا نده
معنای دنیا را در کسی ببین که دنیا برایش بدون تو معنایی ندارد
٠•●♥ ƹ̵̡ӝ̵̨̄ʒ ♥●•٠
همیشه نمیشود
زد به بیخیالی و گفت :
تنها آمده ام ، تنها میروم
یک وقتهایی
حتی برای ساعتی یا دقیقه ای
کم می آوری
دل وامانده ات
یک نفر را میخواهد
که نیست
٠

آخرین مطالب

همه چیز داشتم

تا تو بودی در شبم، من ماه تابان داشتم

روبروی چشم خود چشمی غزلخوان داشتم

حال اگر چه هیچ نذری عهده دار وصل نیست

یک زمان پیشآمدی بودم که امکان داشتم

ماجراهایی که با من زیر باران داشتی

شعر اگر می شد قریب پنج دیوان داشتم

بعد تو بیش از همه فکرم به این مشغول بود

من چه چیزی کمتر از آن نارفیقان داشتم؟!

ساده از «من بی تو می میرم» گذشتی خوب من!

من به این یک جمله ی خود سخت ایمان داشتم

لحظه ی تشییع من از دور بویت می رسید

تا دو ساعت بعد دفنم همچنان جان داشتم

  • میلاد

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
کد تغییر شکل موس